تجربه اوج چیست و چه موقعی اتفاق میفتد
تابحال راجع به تجربه اوج چیزی شنیده اید ؟ قطعا همه ما در طول زندگی لحظاتی را تجربه کردهایم که در آنها نوعی شادی خالصانه، وجد، سرور یا حیرت جریان داشته است. این لحظات تجربه اوج نامیده میشوند. تجربه اوج به خودشکوفایی ما کمک میکند. خودشکوفایی نیازی مهم است که در صورت برآوردهشدنش فرد به بالاترین درجه توانمندی خود میرسد، یعنی جایگاهی که اکثر افراد برجسته به آن رسیدهاند.
[box type=”shadow” align=”aligncenter” class=”” width=””]شناخت تجربه اوج و فراهمکردن شرایطی که بتوانیم بیشتر در این حالت قرار بگیریم، به ما کمک میکند به خودشکوفایی نزدیکتر شویم و در زندگی لحظات خشنودکننده بیشتری داشته باشیم. برای آشنایی بیشتر با تجربه اوج تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.[/box]
تعریف تجربه اوج
تجربه اوج اغلب لحظات فوقالعاده سرور و شادی خالص تعریف میشود. این لحظات از رویدادهای روزمره متمایزند. خاطره چنین لحظاتی ماندگار است و معمولا مردم آنها را به تجربههای معنوی تشبیه میکنند.
بر اساس هرم مازلو، تجربه اوج نقش مهمی در خودشکوفایی دارد. همه افراد به خودشکوفایی نمیرسند و این اتفاق بسیار نادر است. ولی تجربه اوج زودگذر است و فقط به افراد خودشکوفا محدود نمیشود. بهعقیده مازلو، همه مردم لایق داشتن این لحظات هستند. او همچنین عقیده داشت که افراد خودشکوفا بهاحتمال زیاد بیشتر این حالت را تجربه میکنند. سایر کارشناسان این حالت را چنین توصیف میکنند: «تجربه اوج افزایش حس شگفتی، حیرت یا وجد در حین یک تجربه است.»
مؤلفههای تجربه اوج
پریوته (Privette) پرسشنامهای طراحی کرد تا ویژگیهای مشترک تجربههای اوج را شناسایی کند. پریویته تشخیص داد که تجربههای اوج در ۳ مؤلفه اصلی اشتراک دارند:
- ایجاد حس رضایت: تجربههای اوج هیجانات مثبت تولید میکنند و رضایتبخش هستند.
- معنابخشی و اهمیت: تجربههای اوج منجر به افزایش خودآگاهی و درک شخصی میشوند و میتوانند نقطه عطفی در زندگی فرد باشند.
- ایجاد حالت معنوی: در طول تجربههای اوج، افراد احساس میکنند با جهان یکی شدهاند و اغلب گذر زمان از دستشان درمیرود.
۱۳ ویژگی تجربه اوج از دیدگاه مازلو
۱. حس یکپارچگی وجودی
هنگامی که تجربه اوج برای ما اتفاق میافتد، دچار حس یکپارچگی وجودی میشویم. در این حالت خیلی متمرکز هستیم و حواسمان از کاری که میکنیم کمتر پرت میشود.
۲. یکیشدن با محیط
در این حالت فرد با محیط یکی میشود، مثل یکیشدن مادر با فرزندش یا یکیشدن نوازنده با موسیقیاش. بهاعتقاد مازلو، این بالاترین سطح شناخت و خودپروری است.
۳. احساس نهایت قدرت
وقتی در حالت اوج قرار میگیریم، حس میکنیم در اوج قدرتمان هستیم و از تمام استعدادهایمان کامل و عالی استفاده میکنیم. حس میکنیم در بالاترین درجه ادراک قرار داریم و قویتر و باهوشتر از حالت معمول هستیم.
۴. ازبینرفتن مقاومت
مازلو متوجه شد کارهایی که در حالت عادی به تلاش و مبارزه نیاز دارند، هنگام تجربه اوج آسان میشوند. هر فردی در هر کاری میتواند از این ویژگی حالت اوج بهرهمند شود؛ هنرمند، نویسنده، بازرگان یا دانشمندان.
۵. عزم راسخ
در حالت اوج، مسئولیتپذیرتر میشویم و احساس میکنیم که خودمان مسئول سرنوشتمان هستیم. این ویژگی برای رهبری، مدیریت، ریاست و جایگاههای اینچنینی ضروری است.
۶. بروز خلاقیت بدون برنامهریزی
بهگفته مازلو، در حالت اوج میتوانیم بدون برنامهریزی و پیشاندیشی خلاق باشیم. در این حالت، ابتکار افزایش چشمگیری مییابد و برنامهریزی یا تمرینی در کار نیست. در واقع آمادگی یا تمرین ضرورتی ندارد و نیازی به هدف نیست. هنگامی که خلاقانه رفتار میکنیم، انگار زمان میایستد و گذشته و آینده در زمان حال حل میشوند. انگار زمان و مکانی وجود ندارد و فقط لحظات بیکران خلاقیت هستند.
۷. رهایی از بازداری
در حالت اوج، بازداری (جلوگیری از بروز احساسات)، ترس، تردید و نگرانی وجود ندارد و شکافهای روانیمان بر عملکرد ما تأثیری نمیگذارند. مثلا اضطراب تأثیری بر عملکرد نمیگذارد. همچنین در این حالت، نیروهای بیرونی مزاحم رفتار و عمل ما نمیشوند.
۸. خودجوشی
در غیاب خودآگاهی، فرصتی برای خودجوشی ایجاد میشود. وقتی احساس میکنیم تهدیدی در کار نیست، میتوانیم وارد حالت جریان شویم. در این مقاله، مفهوم حالت جریان و رابطهاش با حالت اوج را هم توضیح دادهایم.
۹. توقف زمان
هنگام تجربه اوج، از حرکت ایستادن زمان را کاملا حس میکنیم. در طول این تجربه فرد از گذشته و آینده رها میشود و فقط لحظه حال را حس میکند. در این حالت، خواسته و انتظار و امیدی در کار نیست.
۱۰. اوج فردیت
هنگام تجربه اوج، از نقشی که ایفا میکنیم رها میشویم و فردیت ما قدرت میگیرد، یعنی از هرآنچه در زندگی معمول هستیم و از هرآنچه در سطح شناخت ماست فراتر میرویم.
۱۱. آمیختگی با دیگران
مازلو میگوید با رهاشدن از نیاز به کنترل دیگران و اجازهدادن به آنها برای اینکه با قوانین خودشان زندگی کنند، میتوانیم خود را از قید و بند آنچه «من» نیست رها کنیم و با قوانین درونی خودمان زندگی کنیم.
۱۲. ازبینرفتن قدرت تحریککنندگی نیازها
وقتی شخصی در حالت اوج است، نیازها دیگر تحریکش نمیکنند، مخصوصا نیازهای سطح پایین. هرآنچه ما نیاز داریم از هماهنگی و سازگاری با خودمان به دست میآید و به نظر میرسد در طول تجربه اوج به نقطه تعادل میرسیم، هرچند موقتی.
۱۳. غافلگیرشدن
هنگام تجربه اوج، حس غافلگیرشدن به فرد دست میدهد. ما تجربههای اوج را برنامهریزی و طراحی نمیکنیم، آنها خودشان اتفاق میافتند!
تجربه اوج چه زمانی رخ میدهد؟
بهگفته مازلو، یکی از بهترین روشها برای تصور تجربه اوج فکرکردن به شگفتانگیزترین تجربههای زندگی است، یعنی آن لحظاتی که به وجد آمدهاید و کاملا شاد بودهاید. عاشقشدن یکی از نمونههای تجربه اوج است.
در بعضی لحظات که خلاق هستید، کتاب میخوانید یا فیلم میبینید هم ممکن است تجربه اوج رخ بدهد. یا مثلا ممکن است احساس کنید که بهشدت هوس کاری خلاقانه به سرتان زده است، بهگونهای که هیجانزده شوید.
در تحقیقی افراد گزارش کردند که تجربه اوج معمولا در طول تجربههای هنری، ورزشی یا مذهبی رخ میدهد. تجربه اوج در لحظاتی که در طبیعت هستیم یا هنگام صمیمت با خانواده و دوستان هم معمول است. همچنین دستیابی به اهداف مهم، خواه هدفی فردی باشد یا جمعی، میتواند منجر به تجربه اوج شود. وقتی فرد به شخص دیگری کمک میکند یا پس از اینکه بر سختیها غلبه میکند هم ممکن است تجربه اوج رخ دهد.
تجربه اوج چه حسی دارد؟
بعضیها این تجربه را با حس حیرت، شگفتی و تعجب توصیف میکنند. حس حیرتی را تصور کنید که هنگام تماشای غروب تجربه میکنید یا هیجانی را تصور کنید که دقایق نهایی بازی بسکتبال به شما میدهد.
ارتباط تجربه اوج و حالت جریان
تجربه اوج شباهت زیادی به حالت جریان دارد. این مفهوم را میهالی (Mihaly)، روانشناس مثبتگرا، تعریف کرده است. حالت جریان یعنی وقتی فرد آنقدر درگیر فعالیتی میشود که انگار جهان محو شده است و هیچ چیزی جز آن فعالیت مهم نیست.
هنگامی که ذهن در حالت جریان است، تمرکز زیاد میشود و افراد خودآگاهی را تجربه میکنند. حالت جریان میتواند همزمان با تجربه اوج رخ بدهد، اما همیشه هم با تجربه اوج همراه نیست. غرقشدن در کتابی هیجانانگیز، انجامدادن پروژهای خشنودکننده یا لذتبردن از بازی بسکتبال میتوانند منجر به رخدادن حالت جریان شوند، اما این لحظات الزاما حالت اوج نیستند.
سخن آخر
در این مقاله خواندیم که تجربه اوج چیست و با ویژگیهایش آشنا شدیم. با توجه به مطالبی که در این مقاله خواندیم و شناخت فعالیتهای محبوبمان، میتوانیم شرایطی را در زندگی روزمره خود ایجاد کنیم که تجربههای اوج بیشتری داشته باشیم. این تجربهها علاوه بر اینکه زندگی را برای ما خوشایندتر میکنند، به خودشکوفایی ما نیز کمک میکنند.
شما بگویید
بهجز موقعیتهای گفتهشده، شما چه موقعیت دیگری را میشناسید که در آن تجربه اوج اتفاق میافتد؟ لطفا نظرهای خود را در بخش دیدگاهها برایمان بنویسید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.